صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد
گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز
بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم... من می گریستم به اینکه حتی او هم محبت مرا از سادگی ام می پندارد...
تاریخ: چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز ,محبت مرا از سادگی ام می پندارد,بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم,من می گریستم به اینکه حتی او ,
ارسال توسط اميد علي اسكندرپور
آخرین مطالب